جادوی عشق20

[cb:blog_title]

♥امپراتور تنیــــس♥

جادوی عشق20

پنج شنبه 14 آبان 1394

16:34

نویسنده : Isabel :)

سایو رو زمین افتاده بود ودستشو رو به اسمون گرفته بود 

زود رفتم بغلش کردم سرش رو گذاشتم رو پام دستاشو گرفتم از شکمش به شدت خون میومد زوز پیراهنم سفیدم رو پاره کردم ودراوردم گذاشتم 

رو زخمش تا از خون ریزیش جلو گیری بشه اشک از گون هام سرازیر شد  اینکه ادم فکرشم کنه همچین بلایی سر عشقش بیاد قلبش دردمیگیره

-عزیزم سایو چشمات رو واکن!!!!!!!!!

سایو یکی از چشماش رو واکرد:شش..............شو.....شوس

-سعی کن حرف نزنی عزیم الان میریم بیمارستان!!!

زود از روی زمین بندش کردم وبدو کردم به اون سمت حیاط جای ماشینم 

ریوما:شوسکه کجا........

با دیدن منو سایو جاش خشک شد یه هو همه جا تاریک شد وصدای تیر اندازی اومد 

هههههههههههههههههههه(جیغ )صدای جیغ همه جا رو گرفت 

سایو رو محکم گرفتم وبدو کردم هیچی نمیدیدم ولی همین جوری رفتم بیرون!!!!!!!

سایو رو گذاشتم تو ماشین وباسرعت رفتم به سمت بیمارستان!!

اما بچه ها چی میشن؟؟؟

یه کت تو ماشین بود انداختم رو شونه هام رسیدیم بیمارستان 

دادزدم:یه برانکاد بیارید!!

خودم بغلش کردم بدو کردم تو بیمارستان دکتر ها ما رو دیدن ورفتن یه تخت اوردن گذاشتمش رو تخت

-عزیزم سایو چشمات رو وا کن!!!!!!!!!!

دکتره:زود باشید باید بره اتاق عمل حالش خیلی وخیمه!!!

تخت رو هل دادیم تا اتاق عمل من داشتم میرفتم تو که دکتر بیشعور هلم داد بیرون

احساس خفگی میکردم همین که فکر میکردم سایو دیه چشماش رو باز نمیکنه برای مردنم کافی بود!

بلور های اشک روی گونه هام جاری شد!

بچه ها چی حالشون خوبه؟؟؟اون صدای گلوله!!! وحشت ناکه 

{اینهیه}

اه اه چه گرد خاکی بلند شد وقتی صدای تیر اندازی اومد وبرقا خاموش شد دیه ایجی رو ندیدم

برقا اومد

همه دس رو سر رو زمین نشسته بودن!!!

اوشین:حال همه خوبه!!!!

هما:من که خوبم تو چه طوری؟؟

ریوگا:دوستانتون رو چک کنید ببینید هستن!!!

رویا:ریوما نیستش!!!!

همه این ور واون ور رو نگاه کردیم 

وای ریوما رو مبل نشسته بود داش گریه میکرد!!

همه دهانامون ده متر وا شد

ریوما گریه این بعیده

فاطی:چی شده 

ریوما دستاش رو از روی صورتش بر داشت سایو سایو

-سایو چی؟؟؟

ریوما:سایو داشت ازش خون میرفت وبا شوسکه بود

تا این رو شنیدم بدو کردم به سمت حیاط پشتی

بله درس حدس زدم باز اون کاغذ ولی روش نوشته بود انتقام دو

بچه ها دورم  جمع شدن !

-سایو فکر نکنم حالش خوب باشه 

ایکا:ایجی نیستش!!

-حتما رفته دسشویی!!!

ایکا:نه نیستش!!

گفتم نفر سوم !!!!

همه:چیمتعجب

-نفر سوم ایجی هستش

بد بدو کردم تو خونه ودور ورم رو نگاه کردم نه نبود

رفتم بیرون وای

ایجی به درخت بسته شده بود وسرش افتاده بود پایین

سریع رفتم پیشش وطناب رو پاره کردم ایجی افتاد رو زمین یه کاغذ به دخت چسبیده بود برداشتمش نوشته بود......

هشدار یک

اه این چه بلایی بو که اومد سرمون!

-ایجی حالت خوبه

وای ایجی چشمش کبود شده بود ولبش ترکیده بود وحسابی خون میومد!!

ایجی:تو که چیزیت نشده!!

اشکم با این حرف ایجی در اومد

-چه طور میتونی تو این شرایط خودت نگران من باشی؟؟

بغلم کرد وکنار گوشم گفت:چون تو عشقمی!!!!!!!

-من ..............من ....

-ولش کن بیا بریم بیمارستان!!!

تواین حال که همه چی داغون شده بود از عماق وجودم داد زدم

رفتیم بیمارتان ایجی رو بردم بخش اورژانس وخودم فرار کردم به سمت اتاق عمل

شوسکه افتاده بود رو زمین زانو هاش خاکی بود دستاش خونی بود لباس تنش نبود تو این سرمای زمستون چشماش قرمز بود

گفتم ای خدا این عشق دیگه چیه؟

سیشرتم رو در اوردم انداختم رو شونه هاش 

-داداش نگران نباش بگوچقدر به سایو حس داری؟؟

شوسکه هیچی نگفت

دکتر اومد بیرون

-چی شد اقای دکتر

دمتر سرش رو انداخت پایین:متاسف..................

برای قسمت بعد انتظار دارم که نظراتتون بالای حداقل 50 تا باشه 

وگر نه خبری نیس!

سایو چی شدی؟؟

دکتر خر!! میدونم باهات چی کار کنم 


نظرات شما عزیزان:

هما
ساعت14:30---17 آبان 1394
آخ جون پس بالاخره اومدی
اهوم می خوام داستان رو غم انگیز کنم حال میده خخخخخخخخ
حس کن سالم و سر حال نشستی و داری قصه مرگ الکیتو می خونی خخخخخخخخخخ
وایسا ببینم تو الان مگه بیهوش نیستی اینجا چی کار می کنی هان
ایجی گریه نکن عشقت سالم و قبراقه خخخخخخخخ
پاسخ ایجی:خدا از دهنت بشنوه!!!!!!!


هما
ساعت23:14---16 آبان 1394
توام اصرار کن تا قبول کنه باشه
پاسخ اینهیه:نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!برای چی میخوای بمیری دختر!!!!!!!!!!واقعی میگی یا شوخی میکنی!!!!!!


هما
ساعت14:53---16 آبان 1394
من دوست دارم احساسیه
پاسخ ایجی:الان که اینهی نیس ولی اگه اومد بهش بگو


هما
ساعت21:20---15 آبان 1394
اینهیه منو آخر به صورت شرافت مندانه ای بکش تو داستان نه که خودت بکشی یه جور داستانو بنویس من بمیرم خخخخخ خوبیش اینه که کسی واسم گریه نمی کنم چون زوج ندارم خخخخخخخخخخخ خوب میشه ها غمیگین بنویس ها یه وقت بندری قر ندین روز عزام خخخخخخ خب پس حله دیگه ممنون
پاسخ نههههههههههههههههههههههه چرا تو وال میخواین بمیرین من دوس ندارم


الینا
ساعت16:00---15 آبان 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
وای فکرشو بکههههه

من بمیرم ههههه
اصلا خیلی باحال میشه
پاسخ:نه خیرم باحال نمیشه


هایجین
ساعت15:39---15 آبان 1394
آخ جون.پس من منتظر می مونم تا بنویسی.هورااااااا.
پاسخ:باشه !!!!


امولی
ساعت14:43---15 آبان 1394
عزیزم دو روز نمیتونم باهاتو ارتباط بر قرار کنم باید پول اینترنتو به دوسای بیرون بتیم خونه بگم بریزن بای جیگر
پاسخ:باشه عزیزم من منتظرت میمونم


هایجین
ساعت13:23---15 آبان 1394
سلام اینهیه جون.قسمت بعدی رو کی میزاری؟
پاسخ:الان میخوام قسمت دو روزگار تلخ رو بنویسم بعد جادوی عشق


سایو فوجی
ساعت13:08---15 آبان 1394
وای خدا اشکم در اومد
میدونی چرااااا
چررررررررررررررررررااااااااا اااااا
خب از نظرا دیگه
از نظرای بقیه خندم گرفت
زود ادامه رو بزار تا ببینم بقیش چی میشه
رمااااااااااااااان عالی بووووووووووووووووود
پاسخ:خخخخخخخخخ باشه میزارم


a r m i t a # v a m p i e r
ساعت11:40---15 آبان 1394
ای خدا سایووووووووووووو
امشبم مثله هرشب دوباره برات گریه کردم
گریه کردم گریه کردم که شاید بدونی بگی بر میگردم
امشب زول زدم مثل هرشب به عکس رو دیوار گریه کردم گریه کردم که شاید بگیری تو دستای سردم
کجایی بیا خیلی تنهام
کجایی که تاریکه دنیام
برات مینویسم یه نامه
کجایی که غم تو چشامه
وییییییییی من کجا رفتم؟؟؟؟؟
پاسخ:خخخخخخخخخخ شاعر شدی


الینا
ساعت1:51---15 آبان 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
وابیییی نمیدونی ک امروز پله های خونمونو ده بار بالا پایین رفتم پاهام چلاق شد خخخ
ماشالا سه طبقس آسانسور هم نداریم
پاسخ:وضع من از حال تو بدتره به خدا منم همین جوری هستم


الینا
ساعت1:46---15 آبان 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
زن داداش برات بمیره سایوووووو


میگم میشه یه کاری کنی من آخر داستان بمیرم؟
خیلی باحال میشه مگه نه؟بعد همه پس از مردنم جشن میگیرن
پاسخ:نههههههههههههههههه کجا مردن یکی باحال میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


رویا
ساعت20:42---14 آبان 1394
- [ایمیل]
حرفی برای گفتن ندارم:- ((:- ((
قسمت بعدی رو بزار تا دق نکردم
پاسخ:خخخخخخخخخخ باشه میزارم


هایجین
ساعت20:19---14 آبان 1394
آجی اومدم ولی وا نشد.خوب ولش کن فردا از دوباره میام.البته اگه تو آنلاین بشی و قبول کنی که بیای سامانه.
پاسخ:نمیدونم این یک ابزار چه مرگش شده اول که شوتم کرد بیرون بعد از یه رب دوباره وا شد اما یه هو برقا رفت !!!!! من خیلی خیلی معذرت میخوام


هايجين
ساعت19:42---14 آبان 1394
چى شده آجى.چرا يه دفعه اى رفتى؟
پاسخ:یه هو پرت شدم بیرون از اول بیا


هایجین
ساعت19:21---14 آبان 1394
آجی انلاینی.میشه بیام سامانه باهم حرف بزنیم.حوصلم سر رفته.
اره بیا


Tifani Fuji
ساعت19:20---14 آبان 1394
[وب سایت]
ووووااااااییییی سایو جان...زن داداشآجی خیییلییییی زیبا توصیف کرده بودی...مثل همیشه عااااااااللللللیییییییی
پاسخ:ممنون اجی


فاطمه اایچیزن
ساعت19:08---14 آبان 1394
خخخخ ولی فقط یه رتبه بالاتر اورده بودم مدال برنز گرفته بودم
پاسخ:اره به این میگن بد شانسی


هما
ساعت19:04---14 آبان 1394
واقعا پس حمللللللللهههههه
پاسخ:خخخخخخخخخخخ موفق باشی


هما
ساعت19:03---14 آبان 1394
باعث افتخاره دیگه
واو با ورزشکار جماعت طرفیم

پاسخ:خخخخخخخخخخخخخ راس میگی


فاطمه اایچیزن
ساعت19:03---14 آبان 1394
دوست دارم؟عاشقشم
پاسخخخخخخخخخخ چه خوب پس ادامه بدهه به این ورزش


هما
ساعت19:02---14 آبان 1394
ببخشید دیر شد گوشیم داغ شد هنگ کرد
دلم واسش سوخت دو دقیقه خاموش نگه داشتم خنک شه
خخخخخخخخخخخخخخ بالا خره انلاین شدم


فاطمه اایچیزن
ساعت19:01---14 آبان 1394
دلم برای مسابقات پینگ پنگ تنگ شده دلم می خواد دوباره برگردم پیش دوستام و رقیبام و مربیم
پاسخ:تو پینگ پنگ خیلی دوس داری مگه نه؟؟؟


هما
ساعت19:01---14 آبان 1394
خخخخخخخخ چه دقتی داشتی ها
پاسخ:خخخخخخخخخخ فاطی هس دیه


فاطمه اایچیزن
ساعت18:59---14 آبان 1394
پوف من دلم می خواد الان رقیبم پیشم بود باهاش دعوا میکردم که خالی شم
خخخخخخخخخخخخخخخ خوب شد که نیس


فاطمه اایچیزن
ساعت18:58---14 آبان 1394
پوف من دیشب اینهیه میدونه یک تیر و چهار نشون زدم هما دیشب هم با اینهیه چت میکردم هم پاستا میخوردم هم مشق مینوشتم هم دنبال وسایل لازم مشق بودم
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخ میدونم عزیزم


هما
ساعت18:55---14 آبان 1394
خخخخخخخ آره دلم می خواد جفت پا برم روش خخخخخ
پاسخ:خخخخخخخخخخخ منم مانیتور و بزنم به دیوار


هما
ساعت18:55---14 آبان 1394
در ضمن من باهوش نیستم گفتم که حدس زدم چون آخرین نظرا قبل من مال اون بود همین
پاسخ:تو زیرکی گلم


هما
ساعت18:53---14 آبان 1394
کیبورد گوشی منم همش گیر می کنه
پاسخ:خخخخخخخخخ همه مون یه مشکلی داریم


هما
ساعت18:50---14 آبان 1394
خخخخخخ آره اما جنایی میشه اون شکلی
پاسخ:چه جنایتی بشه


هما
ساعت18:50---14 آبان 1394

خو اشکال نداره راستی فاطمه فهمیدی دیشب من بودم
پاسخ اره دیه فهمید بعد گفتم خودش چقدر باهوشه خخخخخخ
اه این یک ابزار چقدر دیر وامیشه



هما
ساعت18:48---14 آبان 1394
خو پ یکی یکی چاقو همه رو می خوای مهمون کنی دیگه
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخ خدا نکنه


كامليا
ساعت18:48---14 آبان 1394
[وب سایت]
عالى بود عزيزم من كه اخراش اشكم دراومد
پاسخ:ببخشید


فاطمه اایچیزن
ساعت18:46---14 آبان 1394
میگم اینهیه انلاین نمیشی؟
پاسخ:اوم شاید شدم بزار من رفتم انلاین شم ولی معلوم نیس که تاکی میتونم بمونم میترسم مثل دیشب یه هو برم


هما
ساعت18:45---14 آبان 1394
بله دیگه بعضی اوقات این فکرا میاد تو سرم
پاسخ:خخخخخخخخخ


هما
ساعت18:44---14 آبان 1394
مگه نویسنده تو نیستی خو خودت اومدی که مثلا فوجی زخمی شد و اینا رو طراحی کردی دیگه
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخ میدونم


هما
ساعت18:41---14 آبان 1394
تو این قسمت فوجی گریه کرد و خیلی ناراحت بود یهو فک کردم فوجیه در حالی که طرف دختره خخخخخخخخخخخخخخ
پاسخ:خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ چه فکرا میکنی!!


هما
ساعت18:38---14 آبان 1394
آره خیلی عکسه خوشگل بود بشم می اومد
خخخخخخخخخخخخ وای اینهیه الان یه فکری اومد تو سرم که از خنده غش کردم
چه فکری به منم بگو!


هما
ساعت18:37---14 آبان 1394
میگم اینهیه این پهلوی منم هستا خواستی یه چاقو بکن توش
آقا من اعتراض دارم یعنی چی همه دارن به قصد ترور زخمی میشن
پاسخ:من چی میدونم؟؟چاقو چیه دیه؟؟من؟؟؟؟چاقو؟؟؟؟؟؟؟؟اونم ؟؟؟؟؟؟؟تو؟؟واقعا عجیبه؟؟؟


ترسا
ساعت18:28---14 آبان 1394
[وب سایت]

پاسخ:خوشت اومد؟؟؟؟ایا؟؟؟


نانکو
ساعت18:27---14 آبان 1394
[وب سایت] - [ایمیل]
خدایااااااا . آخر این داستان قراره چی بشه؟ دکتر بگو حالش خوبه وگرنه شوسه دق میکنه..
راستی درمورده رمان جدید. من باید اول جادوی عشق رو تموم کنم بعد اونو شروع کنم چون قاتی میکنم.قسمت اولش خوب بود.
پاسخ:نمیدونم خخخخخخخخخخ باشه


هایجین
ساعت17:38---14 آبان 1394
ینی چی میشه ها.
قسمت بعدو هر چه زود تر بزار .لطفا.الان گریم میگیره. آجی عالی بود.حرف نداشت.خیلی هم گریه دار بود.
پاسخ:اجیییییییییییییییییییییییییییییی عزیزم ممنون منم دارم گریه میکنم چون دارم به قسمت های بعدی فکر میکنم


هما
ساعت17:33---14 آبان 1394
من دستمال کاغذی نیازم نشد اما خیلی هیجانی بود
پاسخ:خخخخخخخخخخخ من نیاز پیدا کردم


هایجین
ساعت17:33---14 آبان 1394
ینی سایو مرده.ینی دکتر می خواد اینو بگه.آجی این قسمت خیلی گریه دار بود.الان دوس دارم گریه کنم.این آخرش گریه دار بود.راستی زود قسمت بعد و بزار.وگرنه از کنجکاوی میمیرم.راست میگم ها.
پاسخ:منم گریه کردم الان نه باید خود سایوپیداش شه


هما
ساعت17:32---14 آبان 1394
به به ایجی گفتیم مراقب اینهیه باش خودشو بردن
پاسخ:ایجی بیچاره چند نفره ریختن سرش


هما
ساعت17:32---14 آبان 1394
نمی خوام اصن این طرف با شما چه پدر کشتگی داره
پاسخ:بعدا میفهمی


هما
ساعت17:31---14 آبان 1394
سایو چش شده هان
پاسخ:نمیدونم عکسا که گذاشتم واسه این قسمت خوبه


هما
ساعت17:30---14 آبان 1394
وای نه مامان باباتون چی
پاسخ:تازه میخوان از سفر برگردن این خیلی بده


هما
ساعت17:30---14 آبان 1394
متاسفم یعنی چی مث ادم حرف بزن دکتر
پاسخ:دکتر الاغ اعصابم رو ریخت بهم


هما
ساعت17:29---14 آبان 1394
وای نه از هستی ساقط شه بیشعور چه بلایی سر شما اورده
پاسخ واقعنم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










آخرینویرایش:



جدیدتر 1 2 3 4 5 قدیمی تر




POWERED BY MIHAN BLOG.COM
پستالکترونیک
تماسباما

هر چی بخوای هست

چیه رفیق تیپامون نمیخوره به هم نه؟؟؟ انگار که یه جورایی شما اشراف زاده ای ما گدا زاده؟؟؟ نه عزیزم یه سری چیزا شماها داشتین ما نداشتیم ما وام داشتیم شما نداشتین ، شما وان داشتین ما نداشتیم ما با دست تو مدرسه آب میخوردیم ، لیوان داشتین ما نداشتیم بازیمون تیله و تشتک بود، مال شما اسکی تو شمشک بود ما رو کهنه بمون میبستن، مال شما خوشگل پوشک بوددیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوحرف ما دری وری بعد حرف، بیخود یه دست کتک بود شما ناز بودی الهی، فحشتون گوله نمک بودآرزوم توپ هفت سنگی بود، عشقت تلوزیون رنگی بود خواب من شبا مداد سیاه، خواب تو مداد رنگی بودما تو رویا خونه ساخیتم، حقیقتو دور انداختیم شما نجنگیدینو بردین، ما جنگیدیمو باختیم ما غم داشتیم شما نداشتین ، پول کم داشتیم شما نداشتین شما آهی نداشتین، ما جز آه راهی نداشتیم دیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باوشما آآآه ما نداشتیم، هه هه خب نداشتیم شما زنده حالشو میبردین، ما فیلمشم حتی نداشتیم لباس شما خارجی نو از اون مارک دارا لباس ما خارجی کهنه، ااااه تاناکورادیدی داری دیدی داری داری دیدی داری داری ... مام بام باورفیق اینا همه اجباری بود، از اونا که توش دست نداری بود خوب و بدش به من گذشت و رفت، برام شکل یادگاری بودولی امروز دست خودمه، حال منو تو فرق داره یه نمه یه چیزی تو زندگی ما بود، فک نکنم پیش شما بودشورُ حال داشتیم شما نداشتین ، انگار بال داشتیم شما نداشتین این بار ما داشتیم شما نداشتین، دااااااااااشتین؟ نداشتین ____________________$$$$$$$ _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$

вαяcнαѕвѕ

نظر بده! تبریک ها!!!!!!! نظر موخااااااااااااااااااام! جرئت داری نظر نده!میکشمت!

Aυтнσяѕ

Isabel :)()

Aяcнινєѕ

مرداد 1397
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
همه آرشیوها

Mу Fяιєη∂ѕ

ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
پرفسور سوها استار
وب جدیدم
وب قفنوس ارزوها
وب سایو ژونم
وب کیانا جان
ارشیو98
وب جدید ماشایا جان
وب هانی جان
وب ابجی مَرضیم
وب ملینا جان
وب عارفه جان
وب ناهید ژونم
وب ارمی جون
وب رایا جون
وی روشنا
روز نوشته های پر طلا
دخمل خاص
وب مرلی جونم
وب ناهید ژونم
یادم باشی خودم
کدهام مرضی
رمان های دوستان
وب ماشایا جونم
وب یون جون
وب ریما جونم (رمان های ریما و ریوما)
وب هاجین جونم
وب ریما جون
وب دلیا جون
دانلود اهنگ ترکیه
Marسئو رایگان free seo
وب سارا جان
وب جدید اجیم
لی مین هو بازیگر کره ای
وب مدرسه ام برید تورو خدا
وب ساوو جون
وب ریواس جان
وب مریم جان
وب سودویو جان
وب میساکی جان
وب سولیمازجان
وب میوپ جون
وب انیسا جوونم
وب مهتاب جان
وب اتنا جون
وب ایانا جونم
وب ملیکا جونم
وب مرضیه جان
وب یک خورجین خندم
وب عاشقان شیطانیم
وب ریونا(ریوما)جونم
وب دلنوشته های ما
وب سوم سایو ومیساکو جونم
وب نازاکا جونم
وب دانستنی های ماشایا جونم
وب دوم ابجیم تیفانی
وب ابحیم مرضیه
وب دخترونه سایو جونم
وب مرلیا یاهمون فاطی جونم
وب دوم سایوری کیکوماروجونم
وب هایجین جونم
وب سایشا جونم
وب یاصاحب زمان منو هما جونم
وب کریستاارگار جونم
وب تیارانا جونم
یوکوجونم
وب ریونا جون!
میساکو جان
میوسا جونم
الینا جون
رویاجون
(the prince of tennis) سایوری کیکوماروجونم
سونیا جون
وب ابجیه گلم تیفانی جون
وب سحر جون
علم اموز
رمان های ترسا جون
فاطی جون
وب خوشمل لیندا جون
وب لوشی جون
وب ناز رایاجون
وب ایکا جون
وب خوشمل سایو جون
وب قشنگ ارمیتا جون
غذا ریز تایمری اکواریوم

همه لینکها

Lιηкѕ

سونامی چت
اصفهان چت
وی چت
حمل ارسال خرید ماینر از چین
حمل و نقل هوایی چین
پایه گردان چرخشی خورشیدی
یکانسر
آی کیو مگ
ریحون مگ
مجله خبری کسب و کار برتر
همه لینکها ارسال لینک

Aятιcℓєѕ

بعد مــدت ها...
رقص مرگ6
عکس شخصیت های اصلی رمان رقص مرگ
رقص مرگ5
بی وفا 16
رفقام
بی وفا 15
رقص مرگ4
سرنوشت بدنوشت پارت 1
بی وفا14
تفلد مرلی
رقص مرگ 3
باز سوتییییییییییی
......
بی وفا 13
رقص مرگ 2
رقص مرگ قسمت 1
رمان رقص مرگ
شرمنده
روزگار تلخ10
بی وفا قسمت 12
خلاصه قسمت ها بی وفا
بی وفا قسمت 11
بی وفا قسمت10
بی وفا قسمت 9
روزگار تلخ 9
تولد دوقلوها
تنها خاطره(بخش دوم)
تنها خاطره(بخش اول)
ترسناک ترین داستان دنیا
منو عشق در دوراهی
تولد الینا
جاوی عشق44(قسمت پایانی)
جادوی عشق 43
روزگارتلخ8
بیوگرافی(درخواستی)
جادوی عشق 42
جادوی عشق 41
جادوی عشق 40
جادوی عشق39
روزگارتلخ7
دیونم؟
جادوی عشق38
عشق تلخ
جادوی عشق 37
جادوی عشق36
جادوی عشق35
سلام به شما وبگردای عزیز
پرسش

<-PollName->

<-PollItems->



مبدل قالب میهن بلاگ به بلاگفا

هدایت به بالا

كد هدایت به بالا